خلاصه داستان:
یک پسر جوان ( حامد بهداد ) که در مراسم ها آوازخوانی می کند، به زن آشپزی که بسیار از او بزرگتر است ( رویا نونهالی ) دل می بندد اما...
کارگردان
تینا پاکروان : متولد سال 1356 در تهران و فارغ التحصیل رشته سینما از دانشگاه UCLA می باشد. پاکروان در سالهای گذشته فعالیت های گوناگونی از منشی صحنه تا برنامه ریز و دستیار کارگردانی انجام داده و با کارگردانان شاخصی از جمله بهرام بیضایی و مسعود کیمیایی همکاری کرده است. اولین ساخته سینمایی وی در سال 1392 با نام « خانوم » با حضور بازیگران مطرح ساخته شد و « نیمه شب اتفاق افتاد » دومین ساخته سینمایی وی محسوب می شود.
اطلاعات بالا رو از سایت های دیگر جمع آوری کردم که از آن سایت ها تشکر میکنم ...
در ابتدا به موضوع این فیلم میپردازم ... موعضلی در سینما به نام "فیلم اجتماعی"
فیلم اجتماعی ...
چند خصوصیت مهم دارد
1- چون در مورد رابطه بین انسان های یک جامعه است هزینه های ساخت آن بسیار پایین است، پس به قول معروف گاو شیردهی برای تهیه کنندگان به شمار میآید
2- پیدا کردن سوژه و داستان برای این داستان ها سخت نیست ، شما یک هفته صبح ساعت 10 تا شب ساعت 10 ، 10 تا مسیر با تاکسی بری و بیاید 100 تا ایده بکر برای ساخت فیلم تو ماشین و کوچه خیابون میبینید و بهتون پیشنهاد میشه ( نه اینکه بگن فیلم ما رو بساز اما داستان هایی میشنوید که ارزش فیلم بودن را دارند)
3- وقتی یک موتور در ایران خودرو هم ارزان است، هم اکثر مهندس ها ازش خوب سر در میاران چی میشه ؟! یواش یواش همه ماشین های ایران خودرو اون موتور میره تو کاپوتشون !!! دقیقا اتفاقی که برای سینمای ما افتاده !!! چون هم خوش هزینه است در ساخت هم خوش فروش تو گیشه ! پس همه میرن سراغش !!! "معصلات اجتماعی" داره به یکی از معضلات سینما ایران اضافه میشود...
بگذریم ...
داستان و فیلمنامه "نیمه شب اتفاق افتاد"
داستان یه عاشقی شیرین و البته نا متعارف !! شیرین از این جهت که "چیز خاصی" در این مدل عشق ها وجود داره که شاید هر مردی (از جمله من)جرات تجربه اش رو هم نداره ، اما واقعا یه حس غریبی توش هست که وقتی در مورد داستان عاشقانه یکی دیگه میشنوید دوست دارید به حرف زدن ادامه دهد ... همینطور که من دیشب دوست داشتم فیلم ادامه پیدا کند... در سکانسی که حال "حسین" بد میشود ، به سن کم و تجربه کم و ناتوانایی های پسر عاشق اشاره میکنه و زنی که به فریادش میرسه و او را در آعوش میگیرد ... موضوع اون سکانس به نظر من اصلا فیزیکی نبود !! کاملا معنا دار بود.. به نظرم این کشش واسه هر مردی کافیه که تا آخرش فیلم رو ببیند و لذت ببرد.
فیلمنامه آنقدر که اصل داستان خوب و قابل دفاع است ، خوب نیست ... تا جایی که "انسی" از اتفاقات شاکی میشود و در تالار داد و هوار راه میاندازد تقریبا همه چیز خوب پیش میرود اما سر آن گردنه ، ناگهان شالوده کار از دست نویسنده در رفته !!! ناگهان مانند خودرویی که ترمز بریده باشد فیلمانه به دره ای کشیده میشود !
اتفاقاتی که میافتد اصلا قابل پذیرش نیست فیلم به سمت سینمای هند کشیده میشود و در آخر با مرگ عاشق به نظر میرسد، داستان در دهلی نو به پایان میرسد اما با فداکاری مادر در به گردن گرفتن قتل باید به ایستگاه بعد برویم "سلام بمبئی" !!!!!
بازی ها »
حامد بهداد خوب بود... رفتارهای معمولش را نمیدیدیم و فقط در چند صحنه همان بهداد همیشگی را زیارت کردیم... نه اینکه خودش بد باشد، اما تکراری شده !!
رویا نونهالی بسیار خوب است... همین
آتیلا پسیانی که معمولا در نقش پرکننده فضاهای خالی بازی میکند، بد نبود !!!
سینا رازانی هم خوب بود !
اینقدر همه کاراکتر بودند و به شخصیت نزدیک هم نشده بودند نمیشود در مورد آنها زیاد نظر داد.