من چیزی در مورد فیلم ها (قبل از تماشا) نمیخونم که دچار پیش داووری نشوم و با هدف دیدن چیز خاصی به سینما نروم، اما کلمه "آب نبات چوبی" علاوه بر اینکه من رو کمی میبرد تو حالا و هوای اندروید و نام گذاری های آن ، منتظر یه فیلم لطیف و با مزه هم بودم !!! چیزی که دیدم نه لطیف بود نه بامزه !!
بعد از فیلم فکر کردم چیزی که دلیل این نام گذاری شده ، دخترهایی هستند که یک لیس از خود را به راحتی در اختیار دیگران قرار میدهند. دختری که با شوهر دختر خاله اش ( که ظاهرا مثل خواهر اوست ) رو هم میریزد و در نهایت باردار هم میشود همان آب نبات چوبی هایی هستند که تو خیابان ها هم زیاد به چشم میخورند. آب نبات چوبی ها معمولا ارزش حتی تا آخر خوردن را هم ندارند !!! بعد مطلبی خوندم از زبان کارگردان که فرموده بودند : مثل آب نبات چوبی شکننده وناپایدار، هیچ جا امن تر از خانه نیست !! تبریک میگم به آقای کارگردان ، انقلابی در علم فیزیک به پا کردید !!!!!
درگیری من با نام فیلم آنقدر بود که تا اواسط فیلم فقط به این فکر میکردم که فیلمی با این نام چرا اینقدر سردرگم است !
واقعا چه نیازی به روایت غیر خطی داستان بود ؟! ظاهرا بیماری جدیدی میان اهل سینما شیوع پیدا کرده که هرفیلمی میبینی نیم ساعت باید فکر کنی آیا داستان به صورت خطی پیش میرود یا رفت و آمد زمانی دارد !!!
بازیگران
رضا عطاران در نقش خودش خوب بود اما من دوست ندارم عطاران را خائن، فاسد مالی ( نظر شخصیه منه کسی که دلاله ماشین فاصله کمی تا دزدهای رسمی داره ) یا قاتل ببینم ...
رضا عطاران برای من همان عطاران دوست داشتنی خیلی از فیلم هاست که معمولا کمی هم گیج میزند، نه یک قاتل !!! از همه این ها مهم تر عطاران چیزی نداره که به عنوان آدم اغوا کننده رو بشه بهش چسباند!!! حتی این شخصیت معرفی شده در فیلم به نظر نمیرسه توانایی شروع این مکالمه عاشقانه رو داشته باشه ، چه برسه به اینجایی که هستیم ... شاید "حسین یاری" میتواند همان کامله مرد اغوا کننده باشد !!! درست است که مارال مشکلات مالی هم داشته و فرهاد گره گشایی کرده اما باز هم دلیل نمیشود عطاران انتخاب خوبی برای این نقش بوده باشد
سحر قریشی...ای وای !!! این چی بود !!!!؟؟ مصنوعی، مزخرف !!! این رفتارهای عجیب و غریب مثل علف کشیدنش رو توجیه میکرد ؟! البته اصلا موضوع به خود سحر قریشی برنمیگرده، طبیعتا بازیگر کاری را میکند که کارگردان میخواهد امــــــــــا این کاراکتر چی بود در کل ؟! یه کاراکتر تکراری که شوهر مادرش بهش چشم داره و از خونه فرار کرده ...
من اگه در زندگی واقعی هم این آدم رو میدیدم بهش میگفتم : تو چرا اینطوری هستی ؟! من آخرم نفهمیدم چرا مادرش سر قبرش نشسته بود!!! تو کجای ماجرا کشته شد ؟! اینکه چک رو از فرهاد گرفت و بعد هم داداش مارال و پلیس و ... جایی برای به قتل رسوندنش نبود !!! مـــــــــــــــــگر اینکه خیلی ریز کارگردان به پارتی داشتن های فرهاد اشاره کرده باشه که اومده بیرون و اون کسی که لو دادتش رو کشته !!! یارو باید اعدام میشد !! حالا اینکه آیا میتونه از دست قانون فرار کنه یا نه رو نمیدونم!!
بقیه بازی ها هم اندازه ای نیست که اصلا بشه در موردشون حرفی زد !!! مارال که کلا فقط عدم تعادلش رو دیدیم و چیز خاص دیگری از او نمیدانیم، البته حامله بود طفلی معلومه حالش خوب نبوده !!! اصلا ولش کنید ، صحبت کردن در موردش بی دلیل است.
برادر مارال هم ورژن 95 از لات و لوت بازی های دهه چهل را به نمایش میگذارد !!! که اوجش در صحنه ای که ظاهرا آقای "کی مرام" هنرمندی کردنده اند سیگاری روشن کردند و پوکی زدند به نمایش در میآید... فیلم فارسی سال 95 همین میشود...
کارگردان
آقای کارگردان که قبلا هم "زندگی خصوصی" را کار کرده است ظاهرا فکر میکند سیستم، "بکن، در رو !!" تبدیل شده به "بکن، بکش!!"
من در این دو فیلم ایشان که 50% کارهایشان را تشکیل میدهد دقیقا همین فضا را دیده ام !!
در زندگی خصوصی ، کاراکتری که اصلانی بازی میکرد با کاراکتر هانیه توسلی رابطه برقرار میکند و خوب از اونجایی که این اتفاقات در دهه 40 رخ میدهد (ظاهرا) بعد از دوشب خانم باردار میشود و در نهایت توسط مرد هوس باز فیلم ما کشته میشود !!! عجب !!!
در آب نبات آقای فرحبخش ، فرهاد ظاهرا عاشق میشود که البته عاشقی او را نمیبینیم و خوب منطقی هم هست ، سپردن نقش یک مرد اغوا کننده به رضا عطاران ، جوک است !!!! برای همین کارگزدان این جوک را تعریف نمیکند و فیلم را از جایی نشان میدهد که قرار شده تا خانم باردار فیلم کشته شود !!!
شخصا فکر میکنم هر کارگردانی ، آنچه را دغدغه خود میداند را به تصویر میکشد پـــــــــــــــــــــــس من جای دخترهای و خانم های در و بر آقای فرحبخش بودم بیشتر مراقب خودم میبودم !
درپایان باید بگم که من منتقد حرفه ای سینما نیستم این سایت هم سایت خبری و سینمایی نیست پس آنچه میبینم و حس میکنم را مینوسم ...